کشف استعدادهای دانشجویان. دانشجویان برای اینکه واقعا موفق شوند باید استعدادهای برتر خود را بشناسند.
چرا دانشجویان برای دستیابی به موفقیت حقیقی در رشته تحصیلی، شغل و روابط آینده شان باید استعدادهای خود را بشناسند.
مطابق آماری که سازمان گالوپ اخیرا منتشر کرده است: در بهترین حالت، تنها ۳۹ درصد از فارغ التحصیلان امریکا موفق به استخدام در شغل مرتبط با رشته ی تحصیلیشان می شوند. موفقیت تنها ۱۱ درصد افراد در زمینه ی استعدادهای برترشان است. (البته این آمار مربوط به آمریکاست و قطعا در ایران عدد خیلی کوچکتری خواهد بود.)
تفسیر این آمار به این شکل است که در کشور توسعه یافته ای چون آمریکا، ۶۱% از فارغ التحصیلان در زمینه ای کاملا متفاوت با رشته تحصیلیشان مشغول به کار هستند.۸۹% از شاغلین، روزانه بین ۸ تا ۱۲ ساعت کاری خود را در شغلی سپری می کنند. که جدای از عدم علاقه شان، استعدادی نیز در آن شغل ندارند. این افراد هر روز با بی حوصلگی و به اجبار به کاری می پردازند که برای آن ساخته نشده اند. کشف استعدادهای دانشجویان به آنها کمک می کند تا شغل متناسب با خودشان را کشف کنند.
۱. با دیدن افراد موفق در زمینه ی خاصی، این باور در آنها شکل گرفته که هر کسی در این زمینه پا بگذارد بدون شک بی هیچ تلاش و سختی موفق خواهد شد. غافل از اینکه این فرد تنها به چنین موفقیت و کمالی علاقه دارد و به دلیل دیدن افراد موفق در این زمینه است که به این رشته یا این شغل خاص علاقه پیدا کرده است. در حالی که تعداد افراد ناموفق درهر زمینه ای سر به فلک می کشد. این ها همان افرادی هستند که علاقه و استعداد کافی در آن شغل را نداشتند.
۲. به دلیل موفقیت والدین در یک شغل خاص، از کودکی در گوش شخص خوانده شده که تو وارث شغل ما خواهی بود و آن را توسعه خواهی داد. موفقیت تو در ادامه دادن شغل والدینت است و نباید وقت خودت را با توجه و دنبال کردن زمینه های دیگر هدر بدهی.
مفهوم قبولی ۱۰۰ درصد این است که به ترتیب از تمام رشته ها و دانشگاه های شهر های پر طرفدار شروع کنید. تا تمام رشته ها و دانشگاه های ضعیف در برگه ی انتخاب رشته نوشته می شود و سپس شانس تعیین می کند که فرد در چه رشته ای تحصیل خواهد کرد.
۴. در بهترین حالت، فرد احساس می کند به رشته ی خاصی علاقه دارد و در همان رشته شروع به تحصیل می کند. در پایان ترم اول و با دیدن نمرات پایین متوجه می شود که این رشته آن چیزی که فکر می کرد نیست و علاقه اش به یکباره از بین می رود.یا اینکه فرد در زمینه ی خاصی استعداد دارد و اطرافیان او را تشویق می کنند که در آن زمینه تحصیل کند. پس از شروع به تحصیل احساس می کند پشتکار و انگیزه ای که انتظارش را داشت نسبت به این رشته در خود نمی بیند. استعدادی که موجب دریافت تشویق از دیگران می شد، دیگربه درد لای جرز هم نمی خورد!
١. به علاقه و استعداد فرد توجه نشده و تنها عامل تصمیم گیری و انتخاب رشته و شغل، دیدن افراد موفق در یک زمینه خاص بوده است.
٢. مهم ترین انتخاب های زندگی به شانس واگذار شده اند
٣. مهم ترین تصمیمات زندگی به والدین، معلمان و اطرافیان واگذار شده است.
١. کشف علایق واقعی با استفاده از تکنیک های موثر.برای اطلاعات بیشتر می توانید دوره جامع انتخاب رشته دانشگاه را ببینید.
با انجام این مراحل، شما نه تنها به خودتان (یا فرزندتان) کمک کرده اید.بهترین رشته یا شغل متناسب با پتانسیل های وجودتان انتخاب کنید. بلکه متوجه خواهید شد که این روش ها، در خیلی از تصمیم گیری های روزمره تان نیز به کمک شما می شتابند. هم چنین تاثیر مثبت و ویژه ی آن ها را خواهید دید.
از دیگر نتایج مثبت قرارگیری در این فرآیند و به اتمام رساندن آن، این است که هرروز با انگیزه و اشتیاق از خواب بیدار شوید.با شور و شوق راهی محل تحصیل یا کارتان می شوید. انرژیتان تا پایان روز بالا مانده و کیفیت ارتباطتان با اطرافیان و نزدیکان بسیار بالاتر نیز می رود.